ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
یک روزی پشت یک تریبون موفقیت که قرار گرفتم، بین جمعیت پیدایت می کنم و همان طور که به همه نشانت می دهم رو به همه خواهم گفت: ممنونم ازت بخاطر تمام حمایت هایی که از من نکردی.
نبودنت در پشت زندگی ام خیلی درد داشت آن هم برای منی که عاشق عشق بودم.
رفتیم یه دشتی که شقایق داشت.
گفتم: بیا بریم جلوتر
گفت: جلوترم مث اینجاس، حوصله ت میشه؟
گفتم: تمام سکانس های زندگیم رو گذروندم که برسم به این لحظه، معلومه که حوصله م میشه.
پ.ن: امروز روز خوبی بود چون عصرش همونی بود که میشه بهش گفت صحنه های رمانتیک رمان گونه و الان هم که منصور ضابطیان خبر انتشار موآ رو داد برای خودم از باهوک سفارش دادم...آرزو چند دقیقه بعد برام پست منصور ضابطیانو دایرکت کرد و وقتی که گفتم آره سفارش دادم گفت: عههه من می خواستم برات بخرم و پس من برات حسابش می کنم