یک دست گوشی و یک دست لپ تاپ... حکایت این روزهای ماست.
دارم گلومو می مالم بغضه بره پایین... چسبیده و نمیره...
امروز تولد کسیه که فقط یه سال از عمر بیست و شش ساله م دیدمش و باهاش بودم ولی یازده ساله که درگیر همون یه ساله م .
بعضی آدمام هستن که هرچه قدر هم خوب حرف بزنن دوس داری پشت سرشون براشون زبونک در بیاری چون بد حرف زدن های قبلشون جایگاهشونو تو ذهنت منهدم کرده.